×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

love story

تب تو!

امروز میخواهم خودم بنویسم... بنویسم که چطور دوباره زنده شدم!

چطورش را فقط تو خود میدانی و بس.....

نفسهایت را لمس کردم

دستهایت را نفس کشیدم

تنم داغ بود

تب داشتم انگار...

تب تو!

تب تو را داشتم آری...

داغیه تنت آب روی آتش بود....

دستهای کوچکم

گم شد در حجم مردانه ی دستهای تو

و قلبم دیگر مال من نبود.......

یکشنبه 21 بهمن 1391 - 3:20:56 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

ali

aliakvariume

http://akvariume.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 21 بهمن 1391   6:55:04 PM

د نگوييم به مهتاب اگر تب داريم

 

ديده ام گاهي در تب ، ماه مي آيد پايين،

مي رسد دست به سقف ملكوت.

ديده ام، سهره بهتر مي خواند.

گاه زخمي كه به پا داشته ام زير و بم هاي زمين را به من آموخته است.

گاه در بستر بيماري من، حجم گل چند برابر شده است.و فزون تر شده است ،

 قطر نارنج ، شعاع فانوس

 

و نترسيم از مرگ

 

آمار وبلاگ

18750 بازدید

36 بازدید امروز

18 بازدید دیروز

91 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements